تاريخ : شنبه 18 بهمن 1393برچسب:, | 8:25 | نويسنده : محمد کرامتی نژاد |

پيرمرد نابينا، نخستين خونخواه حسين (ع) 

نخستين حركت انقلابي، قيام عبدالله بن عفيف، پيرمردي نابينا بود كه با ورود اهل بيت عصمت و طهارت (ع) به مجلس ابن‌زياد، او هم به آن مجلس وارد شده و با سخنان داغ و آتشين خود، به لعن و نفرين و افشاي جنايت‌هاي بني‌اميه و يزيد پرداخت و سرانجام در منزل خود محاصره شده و توسط عمّال ابن‌زياد به شهادت رسيد. 
پس از آن، قيام "توّابين " به رهبري سليمان بن صرد خزاعي و تني چند از بزرگان كوفه شكل گرفت. آنان كساني بودند كه به حضرت امام حسين (ع) نامه دعوت به كوفه نوشته بودند، اما با حركت و ورود امام به عراق، سكوت كرده و به ياري امام اقدام نكردند. 
پس از شهادت امام حسين (ع) و اسارت اهل بيت آن حضرت، وجدان‌هاي خفته اين افراد بيدار شده و خود را در خسران عجيبي ديدند و براي كفّاره گناه خود، دست به قيام زده در برابر ابن‌زياد و سپاه او به مبارزه برخاستند. 
گرچه قيام توابين به ثمر نرسيد، ولي براي بيداري امت اسلامي، جرقه قابل توجهي بود و زمينه و جرأت و جسارت قيام در برابر حكومت ديكتاتوري اموي را به خوبي فراهم كرد. 

* قيام مختار، مهم‌ترين و مؤثرترين قيام در برابر جنايتكاران كوفه 

مختار ابو عبيد ثقفي از قبيله‌ ثقيف، كنيه‌اش ابو اسحاق و لقبش مختار كيسان بود. فرقه كيسانيه به مختار منسوب هستند. 
مختار در سال اول هجرت متولد شد. او جنگجوئي شجاع بود و به همراه پدرش، در سيزده سالگي در يكي از جنگ‌ها شركت كرد. 
مختار را به مدح و ذم توصيف كرده‌اند،به علت خونخواهي حسين بن علي و يارانش بسيار او را ستوده‌اند، آن چنان كه امام باقر (ع) فرموده است: "مختار را دشنام ندهيد، او قاتلان ما را كشت و خونخواهي ما نمود ". از طرفي، بعضي آن را "كذّاب " ناميده‌اند و اتهاماتي چون ادعاي "نبوّت " براي خودش و ادعاي "مهدويت " براي محمد بن حنفيه و تأسيس فرقه كيسانيه را براي او برشمرده‌اند كه اغلب اين نسبت‌ها، بعد از مرگ مختار بوده و همانگونه كه در تاريخ نقل شده است، مهم‌ترين عامل اين اتهامات، ضرباتي است كه او بر پيكر امويان وارد كرده است. 
مختار مردي باهوش و آگاه و خردمند بود. او تعبّد زياد داشت و به گفته همسرش از بندگان صالح خدا بود. همسر او بعد از اين توصيف به دستور "مصعب بن زبير " زنداني و بعد به قتل رسيد. 
پدرش در واقعه يوم‌الحجر در عراق به قتل رسيد و پس از آن، مختار تحت سرپرستي عمويش سعد قرار گرفت. خانواده او به سرپرستي عمويش به كوفه هجرت كردند. 
علي (ع ) كوفه را مركز خلافت قرار داد. آن حضرت عموي مختار را استاندار مدائن كرد و مختار نيز در كنار عمويش در آن جا ساكن شد و مختار بعدها از شيعيان شد. 
مختار پس از شهادت علي (ع) به بصره رفت و مدتي در آنجا ماند. پس از مدتي دوباره به كوفه آمد. وقتي مسلم بن عقيل از سوي امام حسين (ع ) به كوفه رفت، در منزل مختار سكونت كرد و به خاطر همكاري با مسلم بن عقيل به زندان انداخته شد. 
عبدالله عمر، "صفيه " خواهر مختار را به همسري برگزيد و به اين ترتيب مختار فاميل عبدالله بن عمر شد. مختار در تمام مدتي كه جريان كربلا رخ داد، در زندان بود تا اينكه بعدها با وساطت عبدالله بن عمر از زندان آزاد و مجبور به سفر به طائف شد. 
مختار، هنگامى از زندان رهايى يافت كه واقعه كربلا و قيام اباعبدالله الحسين(ع) و شهادت آن حضرت و يارانش در كربلا به پايان رسيده بود و او افسوس فراوان مى‏خورد كه چرا توفيق حضور در ركاب آن حضرت را نداشت. مختار از آن پس به سوى حجاز رفت و در مكه با قيام "عبدالله بن زبير " آشنا شد. 
وى پس از ديدارهايى با عبدالله بن زبير، وى را هم فكر و هم عقيده خويش نيافت و بدين جهت از وى جدا شد و به طائف رفت و پس از يك سال، بار ديگر به مكه رفت و با وساطت برخى از شخصيت‏ها، دوباره با عبدالله بن زبير ديدار كرد و با او به صورت مشروط بيعت كرد و شرط او اين بود كه وى، پس از عبدالله بن زبير، بالاترين پست حكومتى را داشته باشد، تا از اين طريق به هدف‏ها و خواسته‌هايش برسد. 
در جريان محاصره مكه توسط سپاه اموي، مختار نيز در كنار ديگران از حرم الهي دفاع كرد. پس از پايان محاصره، مختار به كوفه بازگشت. در اين زمان كوفه به دست طرفداران عبدالله بن زبير افتاده بود. 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 15 بهمن 1393برچسب:, | 7:46 | نويسنده : محمد کرامتی نژاد |

پيرمرد نابينا، نخستين خونخواه حسين (ع)

نخستين حركت انقلابي، قيام عبدالله بن عفيف، پيرمردي نابينا بود كه با ورود اهل بيت عصمت و طهارت (ع) به مجلس ابن‌زياد، او هم به آن مجلس وارد شده و با سخنان داغ و آتشين خود، به لعن و نفرين و افشاي جنايت‌هاي بني‌اميه و يزيد پرداخت و سرانجام در منزل خود محاصره شده و توسط عمّال ابن‌زياد به شهادت رسيد.
پس از آن، قيام "توّابين " به رهبري سليمان بن صرد خزاعي و تني چند از بزرگان كوفه شكل گرفت. آنان كساني بودند كه به حضرت امام حسين (ع) نامه دعوت به كوفه نوشته بودند، اما با حركت و ورود امام به عراق، سكوت كرده و به ياري امام اقدام نكردند.
پس از شهادت امام حسين (ع) و اسارت اهل بيت آن حضرت، وجدان‌هاي خفته اين افراد بيدار شده و خود را در خسران عجيبي ديدند و براي كفّاره گناه خود، دست به قيام زده در برابر ابن‌زياد و سپاه او به مبارزه برخاستند.
گرچه قيام توابين به ثمر نرسيد، ولي براي بيداري امت اسلامي، جرقه قابل توجهي بود و زمينه و جرأت و جسارت قيام در برابر حكومت ديكتاتوري اموي را به خوبي فراهم كرد.

* قيام مختار، مهم‌ترين و مؤثرترين قيام در برابر جنايتكاران كوفه

مختار ابو عبيد ثقفي از قبيله‌ ثقيف، كنيه‌اش ابو اسحاق و لقبش مختار كيسان بود. فرقه كيسانيه به مختار منسوب هستند.
مختار در سال اول هجرت متولد شد. او جنگجوئي شجاع بود و به همراه پدرش، در سيزده سالگي در يكي از جنگ‌ها شركت كرد.
مختار را به مدح و ذم توصيف كرده‌اند،به علت خونخواهي حسين بن علي و يارانش بسيار او را ستوده‌اند، آن چنان كه امام باقر (ع) فرموده است: "مختار را دشنام ندهيد، او قاتلان ما را كشت و خونخواهي ما نمود ". از طرفي، بعضي آن را "كذّاب " ناميده‌اند و اتهاماتي چون ادعاي "نبوّت " براي خودش و ادعاي "مهدويت " براي محمد بن حنفيه و تأسيس فرقه كيسانيه را براي او برشمرده‌اند كه اغلب اين نسبت‌ها، بعد از مرگ مختار بوده و همانگونه كه در تاريخ نقل شده است، مهم‌ترين عامل اين اتهامات، ضرباتي است كه او بر پيكر امويان وارد كرده است.
مختار مردي باهوش و آگاه و خردمند بود. او تعبّد زياد داشت و به گفته همسرش از بندگان صالح خدا بود. همسر او بعد از اين توصيف به دستور "مصعب بن زبير " زنداني و بعد به قتل رسيد.
پدرش در واقعه يوم‌الحجر در عراق به قتل رسيد و پس از آن، مختار تحت سرپرستي عمويش سعد قرار گرفت. خانواده او به سرپرستي عمويش به كوفه هجرت كردند.
علي (ع ) كوفه را مركز خلافت قرار داد. آن حضرت عموي مختار را استاندار مدائن كرد و مختار نيز در كنار عمويش در آن جا ساكن شد و مختار بعدها از شيعيان شد.
مختار پس از شهادت علي (ع) به بصره رفت و مدتي در آنجا ماند. پس از مدتي دوباره به كوفه آمد. وقتي مسلم بن عقيل از سوي امام حسين (ع ) به كوفه رفت، در منزل مختار سكونت كرد و به خاطر همكاري با مسلم بن عقيل به زندان انداخته شد.
عبدالله عمر، "صفيه " خواهر مختار را به همسري برگزيد و به اين ترتيب مختار فاميل عبدالله بن عمر شد. مختار در تمام مدتي كه جريان كربلا رخ داد، در زندان بود تا اينكه بعدها با وساطت عبدالله بن عمر از زندان آزاد و مجبور به سفر به طائف شد.
مختار، هنگامى از زندان رهايى يافت كه واقعه كربلا و قيام اباعبدالله الحسين(ع) و شهادت آن حضرت و يارانش در كربلا به پايان رسيده بود و او افسوس فراوان مى‏خورد كه چرا توفيق حضور در ركاب آن حضرت را نداشت. مختار از آن پس به سوى حجاز رفت و در مكه با قيام "عبدالله بن زبير " آشنا شد.
وى پس از ديدارهايى با عبدالله بن زبير، وى را هم فكر و هم عقيده خويش نيافت و بدين جهت از وى جدا شد و به طائف رفت و پس از يك سال، بار ديگر به مكه رفت و با وساطت برخى از شخصيت‏ها، دوباره با عبدالله بن زبير ديدار كرد و با او به صورت مشروط بيعت كرد و شرط او اين بود كه وى، پس از عبدالله بن زبير، بالاترين پست حكومتى را داشته باشد، تا از اين طريق به هدف‏ها و خواسته‌هايش برسد.
در جريان محاصره مكه توسط سپاه اموي، مختار نيز در كنار ديگران از حرم الهي دفاع كرد. پس از پايان محاصره، مختار به كوفه بازگشت. در اين زمان كوفه به دست طرفداران عبدالله بن زبير افتاده بود.



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 15 بهمن 1393برچسب:, | 7:46 | نويسنده : |